مهم نیست

اینجا مثل خونمه سرده ، پرده‌ها همه کشیده

مهم نیست

اینجا مثل خونمه سرده ، پرده‌ها همه کشیده

سلام خوش آمدید

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خداحافظی‌های ناگفته» ثبت شده است

فصل چهارم – خداحافظی‌های ناگفته


می‌گویند وقتی حالت بد است، بنویس. شاید کلمات مرهم شوند، شاید جوابی پیدا کنی، شاید آرام شوی. من هم نوشتم… و میان سطرهایم گم شدم.

گفت‌وگو با او اغلب شیرین بود. لحظاتی داشتیم که می‌توانستند تا ابد در ذهنم حک شوند. اما ناگهان، از دل آن شیرینی‌ها، تلخی بیرون می‌زد و فضای میانمان را سنگین می‌کرد.